یکی از اخلاق هایی که کسری دارد و من ندارم و گاهی واقعا دلم میخواهد داشته باشم و گاهی حس میکنم که حتی برای هر آدمی نیاز است که برای حفظ عزت نفسش داشته باشد این است که او اساسا هیچ کسی را آدم حساب نمیکند و همیشه یک نگاه از بالا به پایین نسبت به همه دارد تا جاییکه بعد از برخورد اول با هر شخصی بهش ثابت بشود که طرف مقابلش آدم حسابی است، آنوقت است که چنان مهربان و خونگرم میشود که آدم دلش میخواهد تا ابد باهاش دوست بماند و البته این حالتش هم تا زمانی ادامه دارد که طرف رفتارش معقول و درست بماند، و اگر خلاف این پیش برود دیگر تمام است، اصلا برایش مهم نیست آن رابطه چقدر اهمیت دارد، به قول خودش با دو شماره دکمه ی اجکت یارو را میزند و حتی نمیگذارد به شماره ی سه برسد، حالا آن طرف میخواهد هر کسی باشد، شاید از دور کمی سختگیرانه و متکبرانه به نظر برسد اما حداقل آدم های دوزاری و مزخرف دورش را نمیگیرند.و من بارها ازش دیده ام که چقدر راحت آدم ها را از زندگی اش حذف میکند.( این اخلاق را در مژگان دوستم هم دیده ام اما از کسری خفیف تر است:))
گاهی حس میکنم قشنگ در این مورد نقطه ی مقابل او هستم، شخصیتی دارم که با همه برخورد گرمی دارم و برای ارتباط برقرار کردن اصلا سختگیر نیستم و به قولی محبتم نسبت به همه ی موجودات زیاد است حذف کردن آدمها هم که هیچ.خاطرم نیست کسی را از زندگیم حذف کرده باشم.کمرنگ چرا اما حذف اصلا. یا اینکه رفتار شارپ یا قاطعی داشته باشم به هیچ وجه و همیشه با اطرافیانم فارغ از جایگاه و رتبه ی تحصیلی و شغلی و مالی ای که دارند رفتار یکسانی داشته ام و همیشه بارها و بارها شده که سر همین موضوع باهم حرف زده ایم و چون هیچکداممان نمیتوانیم حتی کمی خودمان را عوض کنیم بحث به جایی نرسیده.اما امروز در محل کارم با کسی برخورد کردم که باعث شد دلم بخواهد که کاش اخلاق کسری را داشتم، حتی به خدا یک لحظه دلم خواست آنجا بود تا با رفتارش میزد یارو زنیکه را با خاک کوچه یکی میکرد تا دلم خنک بشود، یک زن بی خود به معنای واقعی کلمهبه قول سینا حجازی که از دور شبیه اقیانوس بود اما حقیقتش قد یک لیوان بیشتر نبود.یعنی چنان اخلاق گهی داشت که دلم میخواست محل سگ بهش نگذارم.اما حیف که بر قامت من این لباس دوخته نشده.واقعا بعضی ها چه فکری پیش خودشان میکنند که اینقدر نچسب و تهوع آور میشوندیعنی حالم ازش بهم خورد تا جایی که امروز برای اولین بار دلم خواست اینجوری نبودم و دقیقا همانجوری می بودم که همیشه کسری هستچون میدانم در آنصورت زنیکه را ادب میکردم بعد تشریف میمونش را میبرد و دیگر همچین رفتاری را در جایی دیگر تکرار نمیکرد.
پینوشت: جناب همسر معتقد است که رفتارش ادب کننده ی اطرافیان است و بهشان یاد میدهد که رفتار درست و معقول داشته باشند.
ی ,دلم ,آدم ,داشته ,یک ,کسی ,است که ,و همیشه ,به همه ,از دور ,حس میکنم
درباره این سایت